پیشینه مسجد و حسینیه ابوالفضلی (گلخطمی سابق) به سال۱۳۳۰ برمیگردد؛ یعنی کمی بعد از زمانی که کربلاییعلی خلیلیپور، واقف و بنیانگذار مسجد و از اهالی قدیمی محله گلخطمی، این نیت از ذهنش گذشت که قید سفر دوم به کربلا را بزند و برای پاسداری از دین و مذهبش، تصمیمی مهم بگیرد؛ آخر در آن زمان محله گلخطمی هیچ مسجدی نداشت.
کربلایی، زمین مسجد را وقف کرد و اهالی محله هم آستین همت بالا زدند و در زمین او بنای خشت و گلی مسجد گلخطمی را به دست خودشان بالا بردند. از حدود ۶۰ خانواری که آن زمان در این محله ساکن بودند، هرکسی گوشهای از کار را گرفت و سرانجام مسجدی ساخته شد از آجر خام و کاهگل و چوب.
این مسجد یکبار دیگر در سال ۴۸ کامل بازسازی شد و به شکل امروزی آن یعنی نمای فعلی با دیوارهای آجری و سقف شیروانی درآمد، اما در گذر ۴۶ سال دیگر از زمان بازسازیاش، حالا رو به تخریب است و تکههایی از سقف نم زده و ریخته است.
حالا اهالی قدیمی این محله که خاطرات بسیاری از این همسایه دیرینهشان دارند، غصهدار فروریختن بنایی باقدمت هستند که روزی خشتخشت آن را با عرق جبین روی هم گذاشتند.
نامهای هم در ۲۰ اردیبهشت۱۳۹۴ نوشتند که برای مسئولان شهری و استانی کشور بهجز سازمان میراثفرهنگی و صنایع دستی و گردشگری -که شاید بتوانند کمکی در حفظ این مسجد بکنند- فرستادند و ۲۰۰ نفر پای آن را امضا کردند، اما تاکنون هیچکدام از مسئولان به این نامه پاسخی ندادهاند.
حالا اهالی نگران هستند که چوبهای پوسیده و موریانهزده سقف این مسجد قدیمی نیز یکی از همین روزها مانند آن مسجد شیراز، روی سر نمازگزارانش ویران شود. آخر برای آنها این مسجد تنها یک بنای تاریخی نیست، بلکه هویت بیشتر شهروندان مشهدی به این مسجد کوک خورده است که روزی عزاداریها و شله عاشورایش، زبانزد خاص و عام بود.
مسجد باسابقه خیابان فدائیان اسلام ۲۶، پیشترها دو درخت کاج داشت که حالا جایشان خالی است. قصه درختهای کاج مسجد گلخطمی به نیمقرن پیش برمیگردد؛ یعنی روزی که یکی از بانیان مسجد به نام محمدعلی علیپور با دو پسرش از میدان ۱۵ خرداد عبور میکرد و در میان بساط گلفروشی، چشمش به دو کاج افتاد به اندازه نیقلیان.
کاجها را که به محل آوردند، او که حسابوکتاب مسجد را عهدهدار بود، از دو فرزندش خواست دو گودال یکاندازه در مقابل هم بکَنند و دو درخت کاج را در آن فروکنند. سالها در پس هم گذشت و آن دو کاج، بلند و بلندتر شدند.
یکی از آنها حالا در حیاط مسجد، یادآور آن خاطرات شیرین است برای محمدرضا علیپور که ریشههای آن را با دستهای کوچکش در خاک کرد. حالا این درخت سر بر آسمان گذاشته است، اما آن کاج دیگر چند سال پیش آفت گرفت و تنهاش پوک شد و مجبور به قطع کردنش شدند.
رسم توتخوری اهالی محله گلخطمی هم از همان قصههاست که با این مسجد پیوند دارد. این درخت بنا به گفتههایی که زبانبهزبان در بین اهالی چرخیده است، شاید بیش از ۱۰۰ سال قدمت داشته باشد و از همان سالهای دور، توت اهالی محله را تامین میکرده است.
درخت یادشده ابتدا در محلی در پشت مسجد که اکنون کاربری آشپزخانه مسجد را دارد و در قدیم خانه خادم بوده است، قرار داشته و در سال ۴۷ به مکان فعلی در مقابل مسجد منتقل شده است.
درخت توت، آن زمان بهدلیل اینکه تردد خودرو در کوچهپسکوچههای مشهد زیاد نبوده، هیچ مشکلی را ایجاد نمیکرده، اما کمکم با افزایش خودروها در فدائیان اسلام ۲۶ این درخت سر از خیابان درآورده است.
با وجود اینکه درخت توت مسجد گلخطمی خاطرات زیادی را از اتحاد اهالی این محله در ذهن آنها تداعی میکند، اهالی راضی شدند این درخت را قطع کنند تا مشکلی برای خودروهای عبوری از خیابان بهوجود نیاید، اما این درخت جزو میراث مشهد محسوب میشود و اجازه قطع آن داده نمیشود.
حالا سالهاست که درخت توت مسجد گلخطمی هر سال فصل توت که میشود، تکانده میشود و توت آن در طبقهایی، میان نمازگزاران مسجد توزیع میشود. اعضای هیئتامنای مسجد معتقدند این درخت هم، یک سرِ کلاف اتحاد میان اهالی گلخطمی است و هرسال فصل توت، انس و الفت بین آنها را بیشتر میکند.
از همان سال ساخته شدن مسجد که فرشش حصیر بود و هنوز نمازی در آن برگزار نمیشد، بانی نذر کرد هر سال دهه اول محرم، مراسم عزاداری و شله ظهر عاشورا نیز در این مسجد پابرجا باشد.
این شد که سالها در پس هم آمدند و رفتند و بهنوعی آوازه مراسم عزاداری آبرومندانه مسجد گلخطمی و شله خوشمزهاش، گوشبهگوش و زبانبهزبان در همه محلههای مشهد چرخید و مردم از سرتاسر شهر برای مراسم عزاداری دهه اول محرم به این مسجد نهچندان بزرگ میآمدند.
بیشتر وقتها جا برای سوزن انداختن هم نبود و اهالی گلخطمی مفتخر بودند که میزبان مهمانان امامحسین (ع) هستند.
محمدرضا علیپور، از اعضای هیئتامنای مسجد میگوید: علم هیئت مسجد گلخطمی در دهه نخست محرم بر دوش هیئتیهای مسجد تا حرم میرود و بازمیگردد و ظهر عاشورا به رسم همیشه پس از بازگشت به مسجد، بزرگترهای محله سر دیگها را باز میکنند و غذا میدهیم.
هر سال نذرها بیشتر میشود. از همان زمان قدیم، بعضیها شتر و گاو و گوسفند میآوردند و برخی، نخود و لوبیا نذر دیگهای شله مسجد میکردند. مجلس بیریا بود و اگر کسی نذری هم نداشت، میهمان امامحسین (ع) بود و حرمتش واجب.
روزبهروز بر تعداد آدمهایی که به این عزاداری میآمدند، افزوده میشد و نذرها هم بیشتر تا اینکه در دهه اخیر این تعداد به ۳ هزار نفر از شهروندان مشهدی رسیده است.
«هنوز هم مسجد گلخطمی همان رسم محرمیاش را اجرا میکند، اما بهدلیل استقبال بسیار شهروندان و کم بودن فضا برای پذیرایی، شله ناهار آنها تبدیل به پلوقیمه شده است تا شهروندان بتوانند آن را در ظروف یکبارمصرف با خود ببرند.»
یکی از آداب مسجد گلخطمی، رسم روسری نذری است. میگویند اهالی و افرادی که مهمان عزاداریهای محرم مسجد گلخطمی هستند، هرسال روسریهایی را به رسم حاجتروا شدن به کُتَل معروف یا علم مسجد، گره میزنند تا سال بعد.
(گاهی بیش از ۱۰۰ روسری بر روی علم گره میخورد.) سال بعد روسریها از علم باز میشود. شب تاسوعا هر کس نذری داشته باشد، روسری نذری را به نشان تبرک علم میگیرد و پولی برای کمک به مسجد، به بانیان میدهد.
افرادی که مهمان عزاداریهای محرم مسجد هستند، هرسال روسریهایی را به علم مسجد، گره میزنند
بین مسجدیهای محله گلخطمی، رسمی دیگر هم هست که به رسم «پهلوانی عاشورا» موسوم است.
شیوه اجرای این رسم به اینگونه است که جوانانی که نذرِ بر دوش گذاشتن علم (کُتَل) را دارند و آمادگی این کار را از لحاظ جسمی پیدا کرده اند، با اهدای یک کلهقند به مسجد، از بزرگان، رخصت این عمل پهلوانمنشانه را میگیرند.
آنطور که این شهروند قدیمی محله گلخطمی میگوید، این رسم که هر سال یک جوان از محله آن را انجام میدهد، با ذکر صلوات و دعا شروع میشود و در هیئت، اعلام میشود که مثلا امسال فلانی میخواهد زیر علم برود. رسم علمکِشی، حرمت خاصی میان مردم گلخطمی دارد.
در این چند دههای که از عمر مراسم عاشورایی مسجد گلخطمی میگذرد، بودهاند جوانانی که مشکل اخلاقی داشته و با رفتن زیر این علم به راه راست هدایت شدهاند و بعد از علمکشی، تصمیم گرفتهاند دیگر لغزش نداشته باشند.
در محله گلخطمی رسم است هرکس فوت میکند، پس از تشییع جنازهاش تا حرم، جنازه را به مسجد گلخطمی میآورند و پس از آن مراسم قربانی گوسفند را در مقابل منزلش انجام میدهند.
«بیشتر اهالی اینجا با هم فامیل هستند. اگر هم فامیل نباشند، آشنایی نزدیکی با هم دارند و همه یکدیگر را میشناسند. این نزدیکی تا حدی است که شهروندان ساکن در این محله اگر همسایهای بیمار باشد یا مشکلی داشته باشد، برای حل مشکل او کمک میکنند و این رسمی است که از مسجد در میان اهالی ریشه دوانده است.»
در میان هیئتامنای ششنفره مسجد نیز، رسمی معمول است که از بانیان قدیمی مسجد نشئت میگیرد؛ برپایه این رسم، اگر نمازگزاری یکی دو روز برای اقامه نماز به مسجد نیاید، اعضای هیئتامنا حالش را جویا میشوند و اگر کسالتی داشته باشد، به عیادتش میروند و اگر گرهی به کارش افتاده باشد، تاجاییکه در توان داشته باشند، برای رفع مشکلش اقدام میکنند.
مسجد گلخطمی دفتری دارد مربوط به ثبت وقایع و بیگاریها و نذور افراد که آن را در منزل پسر نخستین حسابرس مسجد یعنی محمدعلی علیپور -که همسایه دیواربهدیوار مسجد است- نگهداری میکنند.
در دفتر ثبت بیگاریها که از دهه ۴۰ آن را نگاشتهاند، کوچکترین نذری افراد برای مسجد، ثبت شده است
در این دفتر که این حسابدار از دهه ۴۰ آن را نگاشته است، کوچکترین نذری و کمترین کاری که افراد برای مسجد انجام دادهاند، ثبت است.
از کارگری یکروزه یک نفر برای تعمیراتی در چاههای آب مسجد و آبکاری چاهها بگیر تا ۴۵ روز کار یکی از اهالی در مسجد و خرید خشت خام و نقاشی در و... که هرکدام از خدمت رسانیهایی که برای روایی حاجتی، نذر مسجد شده، به ریال محاسبه شده است و قیمت آن در دفتر مشخص است.
حسابدار مسجد، اگر کسی ۴۵ روز در مسجد کار کرده یا چوبی و گچی برای ترمیم مسجد داده، ارزش این خدمت را که نذر مسجد شده است، با فرض اینکه اگر قرار بود کارگری بیاید و همین کار را انجام دهد چقدر هزینه میشد، در این دفتر محاسبه کرده است و تمام حسابوکتابهای این مسجد به همین اندازه دقیق است؛ «کلممدلی، تعمیر چرخ چاه، ۵ تومان، حاجی سُف، خرج تعمیر حوض، ۱۰تومان و...»
هنوز هم فهرست مجالسی را که در مسجد برگزار میشود، حسابدار فعلی مسجد، سیدعلی خراشادیزاده که از اعضای هیئتامنا نیز هست، ثبت میکند و نگهمیدارد.
این عضو هیئتامنای مسجد گلخطمی، کل مراسم برگزارشده در مسجد را از مراسم ترحیم تا مناسبتی که در اعیاد و عزاداریهای مذهبی در این مسجد برگزار میشود، در دو دفتر مجزا ثبت میکند که هرکدام از این دفاتر هم برای ثبت هر موردی، قانون خاص خود را دارد؛ مثلا در دفتر ثبت مناسبتهای مذهبی، شادیها به رنگ سبز نوشته میشود و عزاداریها به رنگ سیاه.
رسم دیگری که وجود دارد، این است که نمازگزاران و خانواده درجهیک آنها، خانوادههای درجهیک ایثارگران، شهدا و جانبازان و بسیجیان فعال برای مراسم ترحیم خود میتوانند از تخفیف ۲۰درصدی مسجد بهرهمند شوند.
در این دو دفتر، ریز مبالغ دریافتی و مصارف آن در هزینههای مسجد تعریف شده است و آقای علیپور با اشاره به دقت حسابدار مسجد در ثبت وقایع مسجد، معتقد است این کار سبب میشود حسابوکتابهای مسجد، هم در نظر مردم و هم نهاد امور مساجد، شفاف باشد.
مسجد گلخطمی رسم دیگری هم دارد. این مسجد حتی برای کمکهای مردم نیز دفترچههای قبض دارد؛ دفترچهای که طرح آن از سال ۸۷ در امور مسجد پایهگذاری شده است. این قبضها که از مبالغ دوهزار تومانی کمک ماهانه مردم به مسجد تا دفاتر قبض کمک ده هزار تومانی و سایر مبالغ را دربر میگیرد، بسیار سودمند است.
«تهفیشهای این قبضها در دفتر مسجد نگهداری میشود و هرکدام از نمازگزاران اگر قصد داشته باشند کمکهای ماهانهشان به مسجد استمرار داشته باشد، از این قبضها دریافت میکنند تا کمکهای آنها با هر مبلغی، از این طریق در حسابوکتاب مسجد ثبت شود.»
سومین خادم مسجد، عباس کامران است که اداره آشپزخانه مسجد با اوست و چای میریزد و ۱۵ سالی میشود که به این مسجد خدمت میکند. حسین خزایی و همسرش، هاجر خواجه، نیز ۱۵ سال است که ساکن مسجد هستند و نظافت و کارهای دیگر آن را بهعهده دارند.
عکس دو خادم دیگری که پیش از خادمان فعلی مسجد، این خدمتها را ارائه میدادند، برروی سه تابلوی بزرگ دیوار در بین عکسهای نمازگزاران متوفی مسجد که در راسشان بنیانگذار مسجد کربلاییعلی است، قرار دارد؛ «زندهیاد کربلایی سبزعلی درویش و زندهیاد حاجغلام آسیستان.»
در این مسجد ۶ نفر از اهالی محله، عضو هیئتامنا هستند که برنامهریزیهای بیشماری برای مسجد دارند. سیدمحمد موسوی، دبیر هیئتامناست که نقش بسیار خوبی در وصل جوانان و نوجوانان محله با مسجد گلخطمی داشته است.
او هیئتی را برای جوانان محله در کنار هیئت قدیمی محله گلخطمی راه انداخته که فعالیتهای بسیار مفیدی انجام داده است و در مدتی که نوجوانان با مسجد پیوند قویتری از این طریق برقرار کردهاند، بسیار تغییر کردهاند.
موسوی در چند سالی که دبیر هیئتامناست، راهکارهایی برای اتحاد مردم با مسجد و اتحاد بسیج با مردم و هیئتامنا و... بهکار گرفته است که موفق هم بوده و سبب شده صلح و دوستی در بین بچهها و بزرگترهای محله به ثبات برسد.
هرکدام از اعضای هیئتامنا در این مسجد، مسئولیتی تخصصی دارند و کارها بهخوبی تقسیم شده است؛ سیدعلی خراشادیزاده مسئول امور مالی و پشتیبانی، محمدرضا علیپور مسئول امور خدمات و بهداشت، محسن شیرازی مسئول امور اجتماعی و ابراهیم اسدا... زاده، مسئول امور فرهنگی و روابطعمومی است.
سالهای دور از این یعنی دهههای ۴۰ و ۵۰ محمدعلی علیپورگلخطمی، از بانیان مسجد و حسابدار قدیمی آن که پاسبان بود، برای سه ماه تابستانِ بچههای محله گلخطمی، تدارکی دیده بود.
آن زمان در مسجد، نمازی برگزار نمیشد و برنامه اصلی مسجد، مربوط میشد به محرم، اما علیپور از فردی که بین بچههای محله به جناب لنگه معروف بود، کمک خواسته بود تا از روستا برای درس دادن به بچهها بیاید.
این هم یکی از هزارویک خاطره این مسجد قدیمی است که لای حرفهای بچههای دهه ۴۰ محله گلخطمی خودنمایی میکند و تا کلاس ملای آن روزهای مسجد گلخطمی قد میکشد؛ «الف سرگردون ب را چه کردی، ب سرگردون ت را چه کردی...»
* این گزارش سه شنبه، ۱۱ اسفند ۹۴ در شماره ۱۸۴ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.